مهرساممهرسام، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

عشق من و بابایی

وسیله های عزیز دلممممممممم(قسمت اول)

سلام عشق مامان خوبی عزیز دلم الهی قربونت برم که دلم غش میره وقتی وسیله هاتو میبینم ان شالله به سلامتی ازشون استفاده کنی عزیز مامان و بابا   هر چقدر منتظر موندم مادر از سفر برگرده نیومد منم گفتم بذار عکس وسیله هاتو بذارم تا ان شالله بعدا اتاقت کامل شد اونم بذارم   امروز بابایی برات کلی زحمت کشیده  همه عکسا رو بابایی گرفته و تا حدی کمدو تختم جای خودش قرار دادیم منظورم اینه که من مهندس ناظر بودم و بابایی همه کارا رو انجام داد حالا برات عکسایی که این سری گرفتم رو میذارم تا بریم قسمت بعدییییییییییی خدا جونم ازت می خوام که مواظب پسرم باشه و ان شالله صحیح و سالم و صالح بیای بغل من و بابا   عزیزم این اس...
28 آبان 1392

هفته31 من و گل پسرم

سلام تمام وجودم خوبی عزیز دل مامان؟؟؟؟؟؟؟؟؟ به سلامتی هفته 31 رو هم گذروندیم هر چند مامان خیلی داره روزای سختی رو میگذرونه و این دردا خیلی اذیتش میکنه اما هزار بارم گفتم اینا رو تحمل میکنم فقط تو خوب باش همینو از خدا می خوام   عزیز دلم خیلی دلم می خواد اتاقت رو بچینم اما مادر (مامان بابایی)رفته خونه عمه نیستش و هر هفته میگه هفته دیگه میام اما نمیاد منم میگم بذار نزدیک اومدنش باشه که وسیله هات کمتر گرد و خاک بگیره الهی قربونت برم من تازشم بلا خره پرده هامونم نصب کردن و اتاق تو عزیز دلم هم خوشکل شد خیلی ناراحت بودم اگه می خواست اونجوری باشه   دیشبم رفتیم با مامان جون دوباره کلی خرید کردیم اصلا یه چ...
27 آبان 1392

هفته 30 ...........................

السلام علیک یا ابا عبدالله سلام عزیز دلم هفته 30 رو هم  به سلامتی با خواست خدا گذروندیم اما این هفته یکم سخت گذشت برا این که مامانی حسابی دل دردش جدی شده  و داره دارو می خوره متاسفانه عفونت ادرای هم متوسط بود و برا اونم دارو می خورم و کلی درد دارم حالا اینو بگم که تازگیا کمر درد و پهلو درد شدیدم اضافه شده دیشب به خاطر پهلو درد تا صبح نخوابیدم و کلی گریه کردم اصلا قابل تحمل نبود تا حدی که می خواستیم بریم بیمارستان اما بازم گفتم نرم بیمارستان بهتره عزیزم ان شالله شنبه دوباره باید برم پیش دکتر خودم دعا کن چیزی نباشه همش میترسم سنگ کلیه داشته باشم آخه قبلنا دوبار سابقه شو داشتم حالا برا همین نگرانم ...
22 آبان 1392

هفته 29 من و عزیز دلممممممممممممممممم

سلام زندگی من خوبی عزیز دلم ان شالله که حالت کامل خوب باشه عزیز دلم به سلامتی یه هفته دیگه رو هم گذروندیم هرچند این هفته یکم مامانی استرس داشت اما به سلامتی گذشت گلم یکم حالم خوب نیست دوباره صبح ها که بیدار میشم حالت تهوع بدی دارم یکی دو بارم حالم بد میشه و مجبور شدم دوباره آزمایش بدم خوشبختانه همه چی نرماله حالا برا چی حالت تهوع دارم نمی دونم حالا حالت تهوع رو میشه تحمل کرد اما یکم دل درد داشتم که امروز قراره برم دکتر ان شالله که اینم طبیعی باشه پسر خوشکلم راستی عزیز دلم تو این هفته که هستی ماه محرم کد لوگوهای سه گوشه هم شروع میشه عزیز دلم از خدا و امام حسین بخواه به سلامت به دنیا بیای تا ان شالله از سال آینده...
14 آبان 1392

ماجرا های هفته 28 و شروع یه هفته دیگه

سلام زندگی من الهی قربونت برم امروز هفته 29 شروع میشه و از خدا ممنونم به خاطر همه لطف هایی  که در حق من  داره عزیزم دیگه به راحتی حرکت کردنت رو حس میکنم دیروزم رفته مرکز بهداشت و صدای قلبتو شنیدم وقتی صدای قلبتو میشنوم خیالم حسابی راحت میشه و کلی ذوق مرگ میشمممممم اگه یه روز یکم کمتر حرکت کنی میمیرم و زنده میشم تازه بعضی وقتا سک سکه هم میکنی الهی مامان قربونت بره اونم متوجه میشم یه جوریه مثل نبض زدنه عزیزم تو این هفته با مامان جون وبابایی و بابا حمید رفتیم اصفهان و برات کلی خرید کردیم خدا روشکر همه چی خوب بود گلم سعی کردم هر چی لازم داری رو برات بخرم اما زیاده روی هم نکردم میدونم بعضی چیزا اصلا لازم ن...
6 آبان 1392
1